این ستون نظری از شارون بادی، محقق و نویسنده محیط زیست مستقر در اتاوا است. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد بخش نظرات CBC، لطفاً به بخش سؤالات متداول مراجعه کنید.
من ADHD و اضطراب آب و هوای زیادی دارم.این آشنایی من با یک کودک 10 ساله بود که در کلاس مدرسه محلی برای پیاده روی در جنگل کارلینگتون شرکت کردم.
کارلینگتون وودز یکی از دو جنگل شهری در مرکز اتاوا در دو کیلومتری خانه من است. من در همان محله بزرگ شدم و ساعتها را در همپتون پارک وودز گذراندم که نزدیکتر بود. من همچنان انجام میدهم.
من همچنین در طول جنگ سرد زندگی کردم و خطر نابودی هسته ای همیشه در پس زمینه بود. من بیشتر از زنبورهای قاتل می ترسیدم. وقتی هشت ساله هستید نمی توانید جنگ سرد را درک کنید، اما می توانید یک حشره قاتل را ببینید. اما با وجود تردیدهای زنبورستانی، همیشه بیرون خوشحال تر بودم. نمیدونستم چرا فقط بود.
این نسل از بچه ها در یک ترن هوایی هستند که خیلی بیشتر از زنبورهای قاتل را شامل می شود. یک جنگ سرد جدید، یک جنگ واقعی در اوکراین وجود دارد، کووید هنوز اینجاست، و هفته ای نیست که آنها در مورد تأثیرات تغییرات آب و هوایی نشنوند. بدتر از همه، بیشتر بچهها زمان کافی را بیرون از خانه نمیگذرانند.
برای اینکه یک فعال درازمدت اقلیم باشید، نیاز به نوع خاصی از سرسختی است. شما باید بر روی ترن هوایی اخبار خوب و بد (بیشتر بد) سوار شوید، دانش خود را دائما به روز کنید، به مردم بگویید و نشان دهید که قدرت تغییر دادن چیزها را دارند، و آماده باشید تا به جنگ با یک توسعه دهنده بد دیگر بروید یا یک قانون بد دیگر در یک لحظه.
از اضطراب تا استعفای تلخ
بیشتر روزها فعال بودن بد است. من بیش از 30 سال است که این کار را انجام می دهم، بنابراین می دانم که اضطراب آب و هوا واقعی است. این چیزی است که من را به سمت حرفه ام به عنوان یک محقق و نویسنده محیط زیست سوق داد و اکنون یک داوطلب تقریباً تمام وقت هستم. با بزرگتر شدن، اضطراب من جای خود را به انصراف بدی داده است که اگر چه بسیاری از گونه ها، از جمله انسان ها، احتمالا محکوم به فنا هستند، امروز نخواهد بود و مراقب من نخواهد بود.
من در چند سال گذشته ساعتهای زیادی با دانشآموزان در هر سنی داوطلب شدهام: پیادهروی، پرندهزنی، کاشت گونههای بومی و حذف گونههای مهاجم. کارهایی که بچه ها می توانند و می خواهند انجام دهند پایانی ندارند. به نظر می رسد آنها به طور غریزی درک می کنند که اقدامات کوچک ارزشمند هستند.
بنابراین، در مورد کودک مبتلا به اضطراب آب و هوا چطور؟ یک کیسه زباله به او دادم و به او گفتم که من هم اضطراب آب و هوایی دارم، اما تمیز کردن زبالهها، به خصوص پلاستیکها، همیشه حالم را بهتر میکرد، زیرا میدانستم که در این گوشه کوچک دنیا تغییر ایجاد میکنم. و این تنها کاری است که هر یک از ما می توانیم انجام دهیم.
چیزی که من نگفتم این بود که آلودگی پلاستیکی تجسم فیزیکی بحران آب و هوایی است: این آلودگی از سوخت های فسیلی ساخته شده و در هر گوشه ای از کره زمین یافت شده است. بنابراین، حتی در بدترین روزهایم، وقتی با صدای بلند در مورد احمق های عظیم الجثه ای که فست فودهای خود را به این طرف و آن طرف می ریزند غر می زنم، هنوز از تمیز کردن احساس خوبی دارم.
حس عاملیت
او کیسه را گرفت و ما کمی در مورد اینکه چگونه پلاستیک ها به قطعات کوچک تجزیه می شوند اما واقعاً از بین نمی روند صحبت کردیم. در مورد اینکه چگونه پرندگان، حیوانات و ماهی ها آنها را می خورند و می توانند بیمار شوند. به او اطلاعاتی دادم که میتوانست بفهمد و راهحلی در لحظه برای احساسش. او پیام را دریافت کرد و به زودی به جلو دوید تا یک کیسه دیگر پر از مدفوع سگ را که از شاخه درخت آویزان شده بود، بردارد.
یکی از راههای مقابله با ناتوانی کودکان مبتلا به اضطراب آب و هوا این است که به آنها احساس عاملیت بدهیم. و چگونه انجامش میدهی؟ با تقسیم این مشکل بزرگ به اقدامات کوچک می توانید انجام دهید.
روز زمین 22 آوریل است و یک بار دیگر، بچه ها آمدند. این بار، دانشآموزان آموزشگاه زندگی همیشه سبز و مدرسه ابتدایی سنت الیزابت در اتاوا بودند که بیش از 70 پاکت منحصربهفرد بذر گلهای وحشی را برای هدیه در انبار بازیافت وسایل الکترونیکی ساختند.
همه ما در راه اندازی این نسل در ترن هوایی نقش داشته ایم. آنها بلیط نخواستند، اما باید سوار شوند. ما نمیتوانیم جلوی آن را بگیریم، اما حداقل کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که در کنار آنها بنشینیم، حقیقت را به آنها بگوییم و سعی کنیم سرعت آن را کم کنیم.
روز زمین بر همه مبارک. مقداری زباله بردارید!
آیا نظر قوی ای دارید که می تواند بینش را اضافه کند، موضوعی را در اخبار روشن کند، یا نحوه تفکر مردم را در مورد یک موضوع تغییر دهد؟ ما می خواهیم از تو بشنویم. اینجاست چگونه برای ما مطرح کنیم.